جدول جو
جدول جو

معنی ریاست طلب - جستجوی لغت در جدول جو

ریاست طلب
(بَ دَ / دِ)
طالب سروری و مهتری. ریاست جوی. (یادداشت مؤلف). کسی که دوستدار ریاست و سروری باشد. (فرهنگ فارسی معین)
لغت نامه دهخدا
ریاست طلب
طالب سروری و مهتری
تصویری از ریاست طلب
تصویر ریاست طلب
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از راحت طلب
تصویر راحت طلب
آنکه بیکاری و آسایش را دوست دارد، خواستار آسودگی
فرهنگ فارسی عمید
(سَ طَ لَ)
دوستداری ریاست. (از فرهنگ فارسی معین). صفت ریاست طلب. (یادداشت مؤلف). رجوع به ریاست طلب شود
لغت نامه دهخدا
(غَ دَ / دِ)
جویندۀ آسودگی و مجازاً جویندۀ فراغت و بیکاری. بیعارو تنبل. (از ناظم الاطباء). آسایش خواه. (آنندراج)
لغت نامه دهخدا
تصویری از ریاست طلبی
تصویر ریاست طلبی
دوستداری ریاست
فرهنگ لغت هوشیار
جوینده آسودگی و مجازاً جوینده فراغت و بیکاری، بیعار و تنبل، آسایش خواه
فرهنگ لغت هوشیار